مجید بربری - زندگینامه داستانی حر مدافعان حرم شهید مجید قربان خانی
978-600-380-629-0
جدید
موجودی این محصول مجددا باید بررسی شود جهت درخواست لطفا نام کتاب را به شماره 5900-052-0902 پیامک کنید
با خرید این محصول شما 35000 امتیاز وفاداری دریافت می کنید.
مشخصات
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
شابک: | 978-600-380-629-0 |
تیراژ: | 2000 نسخه |
ناشر: | انتشارات دارخوین |
نویسنده: | کبری خدابخش دهقی |
تعدادصفحات: | 152 صفحه |
نوبت چاپ: | سوم |
سال انتشار: | 1397 |
وزن: | 220 گرم |
زبان: | فارسی |
توضیحات
آقا مجید هم جوانی از همین کوچه پس کوچه های شلوغ و پهلوان پرور بود. شهیدی که در فضای مجازی با صفت های متعددی شناخته و تصاویر خاصی از او منتشر شده است. یک جا خواندم که مجید سوزوکی صدایش می کنند و جای دیگری از او به عنوان مجید بربری نام برده بود. لقب هایی است که در فضای مجازی به مجید داده اند مجید سوزوکی که به دلی شباهت نام شهید قربانخانی با مجید فیلم اخراجی ها رویش گذاشته اند. اما مجید بربری، دایی های پدرش نانوایی بربری دارند. مجید عصر ها که از سرکار بر می گشت ، پست دخل بربری فروشی می رفت و نان دست مردم می داد. یکی می گفت مجید دو تا نان بده، آن یکی می گفت مجید چهارتا هم به من بده. سه تا هم به من و ... همین طور شد که در محله نامش را مجید بربری گذاشتند وگرنه کار و بار مجید چیز دیگری بود.
مجید یک نیسان داشتک ه با آن کار می کرد و روزی اش را در می آورد. پشت دخل نان بربری هم تنها به این دلیل می رفت تا اگر مستمندی را می شناسد، نان مجانی به دستش بدهد. آقا مجید از آن دست بچه های جنوب شهری لوطی مسلکی بود که دست خیرش زبانزد است. مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. غیر از نیسان، یک زانتیا هم برای سواری خودش داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را می دید، هرچه داشت به او می بخشید فکر هم نمی کرد که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی طی یک روز کلی با نیسانش کار می کرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من می گرفت! ته توی کارش را که در می آوردی می فهمیدی کل درآمد روز قبلش را بخشیده است. واقعا دل بزرگی داشت، تکه کلامش این بود که " خدا بزرگ است می رساند."