سقای آب و ادب
978-964-337-597-3
جدید
موجودی این محصول مجددا باید بررسی شود جهت درخواست لطفا نام کتاب را به شماره 5900-052-0902 پیامک کنید
نویسنده: سید مهدی شجاعی
سقای آب و ادب، اثری است متفاوت از سید مهدی شجاعی و البته جدیدترین اثرش هم؛ رمان و روایتی از زندگی حضرت عباس(ع)، که بعد از سالها، اندک اندک جامه خلق پوشیده و این روزها در ظرف کتاب تقدیم مخاطبان شده است. رمان به یقین متفاوت است با آثاری از همین قلم، هم از حیث فرم و هم از حیث نوع نگاه محتوایی. اثر شامل ده فصل است....
با خرید این محصول شما 17000 امتیاز وفاداری دریافت می کنید.
آثار مرتبط
مشخصات
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
شابک: | 978-964-337-597-3 |
تیراژ: | 5000 نسخه |
ناشر: | انتشارات نیستان |
نویسنده: | سید مهدی شجاعی |
تعدادصفحات: | 264 صفحه |
سال انتشار: | چاپ هفتم 1390 |
وزن: | 300g |
زبان: | فارسی |
توضیحات
مقدمه ای از کتاب:
سقای آب و ادب، اثری است متفاوت از سید مهدی شجاعی و البته جدیدترین اثرش هم؛ رمان و روایتی از زندگی حضرت عباس(ع)، که بعد از سالها، اندک اندک جامه خلق پوشیده و این روزها در ظرف کتاب تقدیم مخاطبان شده است. رمان به یقین متفاوت است با آثاری از همین قلم، هم از حیث فرم و هم از حیث نوع نگاه محتوایی. اثر شامل ده فصل است: عباسِ علی. عباسِ امالبنین. عباسِ عباس. عباسِ سکینه. عباسِ مواسات. عباسِ زینب. عباسِ ادب. عباسِ حسین. عباسِ فرشتگان. عباسِ فاطمه. در هر فصل رفت و برگشت روایی متعدد و متنوعی دیده میشود و در حرکتی سیال، راویان جای به هم میدهند و شکستها به سرعت خوانش میافزاید و زوایایی جدید از مفهوم را روشن میکند. اما آنچه این کتاب را از حیث محتوا با دیگر آثار شجاعی متمایز میکند، بیشتر در فصل عباسِ فرشتگان به چشم میآید. در سایر فصول نویسنده دقیق و کامل بر اساس مستندات تاریخی، به روایت زندگی حضرت عباس(ع) میپردازد؛ اما در فصل نهم، شجاعی شیوهای جدید را پیش میگیرد، روایتی متفاوت با مضامینی که بیشتر استحسان اوست، مفاهیمی جدید و نگاهی نو به شخصیت حضرت عباس بن علی(ع). این فصل چنین آغاز میشود: پيش از آنكه راوي اين داستان، قدم به فصل پايان بگذارد، ما فرشتگان؛ فرشتگان هفت آسمان، بر خود فرض ميشماريم كه پا به ميدان بگذاريم و پرده از رخسار حضرت ابوالفضائل برداريم. و ناگفته پيداست كه اين نه بدان معناست كه ما قادريم پرده از اسرار حضرت ابوالفضائل برداريم. چرا كه رخسار، جلوهاي از جلوات حضور عيان است و اسرار، جنس و جوهري از علوم در پرده و معارف پنهان. و فاصلة ميان اين دو، فاصلة ميان زمين است تا آسمان. دليل يا فلسفه حضورمان در اين ميدان را در سطور آتي در خواهيد يافت، و امّا چرا اين فصل را براي حضور انتخاب كرديم و در اين مقطع از روايت داستان، وارد ميدان شديم!؟ پيش از اين نيامديم، چون اميد يا انتظار يا توقع داشتيم كه سايه و شبحي از رخسار حضرتش را در لابهلاي خطوط داستان ببينيم ولي وقتي ديديم كه روايت رو به اتمام است بيرؤيت رخسار حضرت، و داستان در آستانة فصل پايان، ترسيديم كه مبادا نقطة ختم بر پايان داستان بنشيند و حرفهاي اصلي و اصليترين حرفها همچنان ناگفته بماند...