یوسف آباد خیابان سی و سوم - دست دوم مشاهده عکس بزرگتر

کتاب یوسف آباد خیابان سی و سوم

جدید

اخطار: آخرین موجودی فعلی!

200,000 ﷼

کتاب کاملا سالم می باشد

دست دوم

با خرید این محصول شما 20000 امتیاز وفاداری دریافت می کنید.


توضیحات

معرفی کتاب 

کتاب پرفروش یوسف آباد، خیابان سی و سوم نخستین اثر سینا دادخواه، درباره‌ی چهار شخص به اسم‌های سامان، لیلا، استاد نجات و ندا است که در فصل‌های جداگانه، داستان زندگی‌شان را از زبان خودشان روایت می‌کنند.

ارتباط تمام شخصیت‌های این رمان با یکدیگر، بر مبنای عشق است. در حقیقت می‌توان گفت سینا دادخواه عشق را در بستری از فضای شهری بیان می‌کند؛ فضایی که به نوعی با این داستان گره خورده و خود بخشی از آن است.

این اثر در فصل نخست روایت‌گر قصه‌ی پسری به نام سامان است که زندگی‌اش بر پایه‌ی برند، مد و عکاسی می‌گذرد. فصل دوم در رابطه با لیلا، زنی حدوداً چهل‌ ساله است که واگویه‌های ذهنی‌اش و شخصیت آسیب‌ پذیرش را به شما معرفی می‌کند. استاد نجات که در فصل سوم به تازگی به ایران بازگشته، روایت‌گر فراز و نشیب‌های زندگی‌اش است. در فصل آخر نیز با زندگی و ذهن دختر جوانی به نام ندا آشنا می‌شوید که رفتارهایش سرشار از هیجان‌های جوانی و شوری است که از کودکی‌اش دارد.

یوسف آباد، خیابان سی و سوم، اثری است که می‌توان از کنار ویژگی‌های نسلی‌اش به‌ سادگی عبور کرد و به روح زندگی شهری و مناسبات آدم‌ها با یکدیگر چسبید. کتابی که می‌تواند چندین سال متمادی، تابلوی روشنی از تهران دهه‌ی هشتاد و جوان‌های این روزها جلوی چشم شما قرار دهد. قطعاً همه‌ی این‌ها در کنار روایت‌گری بی‌نظیر سینا دادخواه سبب شده است تا این رمان همچنان یکی از پرفروش‌ترین‌ها باشد. دادخواه نسبت به اینکه می‌خواهد تجربه‌ی شهری و تأثیر شهر را بر ساکنانش نشان دهد، آگاه است و تلاش می‌کند تا نشان دهد که تهران به عنوان شهر، جزئی از شیوه‌ی زندگی ساکنان این شهر است.

از نقاط ضعف اثر یوسف آباد، خیابان سی و سوم می‌توان به این موضوع اشاره کرد که بی‌شک دادخواه عاشق تهران است و به همان اندازه که از تهران تعریف می‌کند، حس بد و منفی را در مورد سایر شهرها به خواننده منتقل می‌کند به ویژه بندر عباس. شاید بی‌بط نباشد اگر عنوان شود که این اثر، کتابی برای تهرانی‌هاست تا با یادآوری خاطرات آشنای این ساکنین، فروش خوبی برای خود رقم بزند.

در بخشی از کتاب یوسف آباد، خیابان سی و سوم می‌خوانیم:

بیست دقیقه است دارم توی این سگ لرز این پا و آن پا می‌کنم. گلستان دارد شلوغ‌تر می‌شود و سیل آدم‌های تشنه را پشت سد آجری‌اش بند می‌آورد. حسابش دیگر از دستم در رفته که‌ چند بار این پله‌های سنگی را بالا و پایین کرده‌ام. شست پام توی جوراب‌ پشمی آدیداس قندیل بسته‌ و دست‌هام مثل خرس‌های قطبی توی جیب‌هام به خواب عمیق زمستانی فرو رفته‌اند. پوست صورتم از سرما می‌سوزد، ولی تا وقتی ندا نیامده، نمی‌خواهم بروم توی پاساژ.

اتوبان همت شلوغ است، اما روان. خطی‌های ونک شهرک، همت را خوب می‌شناسند. می‌اندازند لاین سرعت و به ماشین جلویی‌شان چراغ می‌دهند و اگر ماشین جلویی کنار نکشید، یک لایی فرمول یکی می‌کشند و می‌آیند لاین دو. تاکسی ندا حالا دارد به ماشین جلویی چراغ می‌دهد. ندا به کابل‌های برق وسط اتوبان خیره شده و توی این فکر است اگر تهران یکی دو ریشتر بلرزد، چی به سر آن دکل‌های لندهور می‌آید. پسرها حالا باید سرماهای سخت بخورند تا با سی و هفت درجه حرارت، عاشق دخترها بشوند. برای همین است که به ندا زنگ نمی‌زنم و نمی‌پرسم: کجایی ندایی؟... ندا دیشب توی تلفن به من گفت: می‌خواهم بوت ساق بلند بخرم، بوت پارسالی‌ام حسابی از ریخت و قیافه افتاده... پس بیا برویم گلستان...

نقد و بررسی مشتریان

    نقد محصول و امتیاز شما به این محصول

    برای کمک به دیگران کاربران در انتخاب،لطفا قبل از نوشتن نقد و نظر خود ، به این محصول امتیاز نیز بدهید.

برچسب ها

آثار مرتبط