اخباریگری (تاریخ و عقاید)
6%
978-589-364-713-5
جدید
کتاب اخباریگری (تاریخ و عقاید)
مولف: ابراهیم بهشتی
كاوش و پژوهش در تاريخ حديث شيعه و دوره هاى گوناگون و محدثان بزرگ و ميراث ماندگار آن و نيز عناصر تاثيرگذار بر آن، يكى از رسالت هاى مهم پژوهشيان حديث در دوره معاصر است.
توضیحات
مقدمه ای از کتاب اخباریگری :
كاوش و پژوهش در تاريخ حديث شيعه و دوره هاى گوناگون و محدثان بزرگ و ميراث ماندگار آن و نيز عناصر تاثيرگذار بر آن، يكى از رسالت هاى مهم پژوهشيان حديث در دوره معاصر است.
پيگيرى و جستجو در مكتب هاى حديثى و دوره هاى فراز و فرود آنها، در اين ميان، امرى مهم و بايسته است. اخبارگرايى، در سده هاى نخستين، شيوه رايج محدثان و مجتهدان بزرگ شيعه بود كه آثار آن در نگاشته هاى كهن حديثى، فقهى، كلامى و اخلاقى نمود يافت. در سده هاى يازدهم و دوازدهم هجرى، مكتبى پا به عرصه گذاشت كه ادعاى پيروى از شيوه كهن عالمان شيعى را مطرح مى كرد؛ ولى داراى مبانى خاص در اين وادى بود؛ مبانىاى كه اين تفكر را از شيوه محدثان كهن، متمايز مى ساختند.
اين مكتب فكرى كه امروزه «اخباريگرى» ناميده مىشود، در طول تاريخ نسبتاً كوتاه خويش، با تغييرات جزئى و كلى نيز روبه رو شد، به گونه اى كه برخى از نظريات خاص بنيانگذاران آن در حوزه فهم و درك قرآن، توسط بزرگان اين مكتب، به چالش كشيده شد و در نهايت، به همت مرحوم وحيد بهبهانى (رحمه الله) به محاق رفت و با ظهور شخصيتى اصولى همچون شيخ اعظم انصارى (رحمه الله) امكان بروز دوباره را از كف داد.
مكتب اخباريگرى، تاثير گسترده اى بر كاوش هاى حديثى معاصر خويش داشت و افزون بر آن، آسيب ها و چالش هاى پيش روى مجتهدان و اصوليان را برنمود و آنان را وادار به تبيين دقيق و منضبط شيوه اجتهاد كرد.
اخباريگرى، اگر چه از منظر تاريخى شيوه اى پايان يافته تلقى مى شود، ولى مبانى، اصول و روش هاى آن، در دوره هاى متفاوت، ممكن است سر بركند و به مبارزه با شيوه اجتهاد، تعقل و تعامل عقل و نقل برخيزد.
قسمتی از متن کتاب:
فصل يكم: در معنا و مفهوم اخباريگرى
زمينۀ بحث گذشته از هرآنچه در باب پيشينۀ گرايش به اخبار گفته شده يا مىتوان گفت، به هرحال امروزه «اخباريه» اصطلاحى است كه براى گروه خاصّى از علماى امامى به كار مىرود و بايد معناى آن را دريافت. مهمترين نكتهاى كه در اينباره بايد گفت، جنبۀ روششناختىِ رويكرد اخبارى است كه در همۀ علوم و معارف دينى كارآيى دارد. گونهگونىِ آثار اخباريان و پراكندگى آنها در علوم تفسير و حديث و كلام و...، به روشنى نشان مىدهد كه گسترۀ تأثير اين مكتب، فراختر از عرصۀ فقه است و ازاينرو، منحصر كردن مكتب اخبارى در عرصهاى خاص، باعث دور افتادن از واقع مىشود و به شناخت عميق و حتى نقد دقيق اخباريگرى، آسيب مىرساند. با اين حال، برخى از نويسندگان و پژوهشگران معاصر، اخباريان را «گروهى از فقها» ى امامى شمردهاند و يا اخباريگرى را «مكتبى فقهى» خواندهاند. برخى نيز در تعريف اين مكتب، از مؤلفههايى ياد كردهاند كه گويى منحصر در فقه است. اگر اين مطلب را به پاى بىدقّتى نگذاريم، بايد بگوييم كه مسبّب آن، نمود بيرونى اين مكتب است؛ چراكه بيشترِ اخباريان نامدار، فقيه بودهاند و منازعات و بگومگوهاى آنان نيز اغلب با فقيهان مكتب رقيب، درمىگرفت و مهمترين دغدغۀ طرفين، حجّيت عقل و حديث، مبحث اثرگذار در فقه بود؛ آيا براى يافتن احكام شرعى (فقهى)، مىتوان استدلال عقلى كرد؟ كاربرد عقل، در چه گسترهاى است و در نبود دليل نقلى، كدام اصل معتبر است؟ آيا فهم ما از ظاهر قرآن، براى استنباط حكم شرعى، اعتبار دارد؟
چند تعريف
با اينحال، اختلاف نظر فراوانى در تعريف اخباريگرى وجود دارد. محقّق غلامرضا قمى، در وجه اطلاق اخبارى بر اين گروه، دو جهت را به نقل از استادش شيخانصارى بيان مىكند: اخباريان به تمام اقسام چهارگانۀ حديث - اعم از صحيح، موثّق، حسن و ضعيف -، عمل مىكنند و فرقى ميان آنها نمىگذارند و از همينرو، به آنان اخبارى گفتهاند؛ برخلاف مجتهدان كه ميان اين چهار نوع حديث، فرق مىنهند و تنها به برخى از اقسام آن عمل مىكنند. جهت ديگر، اين است كه آنان از ميان ادلّۀ چهارگانه براى استنباط احكام، حجّيت ظواهر قرآن و نيز حجّيت عقل و حجّيت اجماع را انكار كردهاند و دليل معتبر را فقط به اخبار منحصر كردهاند، و از همينروست كه به «اخباريه» معروف شدهاند. در دوران معاصر كه بازار پژوهشهاى توصيفى و دايرةالمعارفى رونق گرفته است، براى اخباريه، تعاريف مجمل و عمومى بسيارى در عرصۀ علم و پژوهش، مطرح شده است. در بيشتر اين تعاريف، عبارات و مؤلفههايى نزديك به هم ديده مىشود و تفاوت چندانى با هم ندارند. منتها، برخى براى روشن شدن معنا، به تعريف مكتب اجتهاد نيز پرداختهاند. براى نمونه، گفته شده است: اخباريان به گروهى گفته مىشود كه به پيروى از اخبار و احاديث، اعتقاد داشته و روشهاى اجتهادى و اصول فقه را نمىپسندند. اين گروه عمدتاً اخبار اهلبيت را مأخذ و اساس عقايد و احكام دين مىدانند و به ساير مدارك، فقط در صورتى كه با احاديث ائمه (عليهم السلام) تأييد شده باشد، استناد مىكنند، و در موارد شك، عمل به احتياط در نزد آنان واجب است. در مقابل ايشان، اصوليان و پيروان مكتب اجتهاد قرار دارند كه احكام را از كتاب، سنّت، اجماع و عقل استنباط مىكنند و در موارد شك، به اصول عمليۀ اربعه عمل مىكنند. به اعتقاد مجتهدان و اصوليان، تنها اخبار نمىتواند مصدر تمام تكاليف و جوابگوى همۀ نيازهاى جامعه در هرعصر و زمان بدون استنباط و تفريع فروع از اصول باشد.
مشكل تعاريف
گفتنى است كه در بسيارى از اينگونه تعاريف، «عمل به خبر» بدون قيد است؛ حالْآن كه اخباريان به مطلق اخبار تكيه نمىكنند؛ بلكه با قيود و شرايطى خاصّ، تنها به اخبارى عمل مىكنند كه از ناحيۀ اهلبيت (عليهم السلام) رسيده باشد. بنابراين، به همۀ اخبار نبوى نيز عمل نمىكنند؛ بلكه از آن ميان، فقط اخبارى مورد تأييد آنان است كه اهلبيت (عليهم السلام) از پيامبر نقل كرده باشند. اين كه نويسندگان و پژوهشگرانِ نامبرده، اشارهاى به قيود «خبر معتبر» از ديد اخباريان نكردهاند، گويا بدان سبب است كه آنان در اينگونه عبارات، نه در مقام ارائۀ تعريف؛ كه در پىِ شناساندنِ وجه تمايز و تفاوتهاى اخباريان با اصوليان بودهاند. هدف، روشن ساختنِ اين نكته بوده است كه اخباريان كدام بخش از ادلّۀ گروه مقابل را معتبر نمىشمارند. پس در مقام تبيين رويكرد اخباريان به حديث نبودهاند تا لازم باشد از ديدگاه آنان دربارۀ حديث معتبر نيز ياد كنند. پس مىبينيم كه هرچند اخباريان نيز به هرخبرى اعتماد نمىكنند؛ ولى به هرحال، وجه تمايزشان با اصوليان، در همين «اعتماد به خبر»، تعريف شده است. اما اگر عبارات يادشده را تعاريفى دربارۀ اخباريان بينگاريم، باز هم به نظر مىرسد كه بيشترشان شرحالاسماند و حقيقت و هويت اخباريگرى را بيان نمىكنند. شايد هم نتوان تعريف جامعى براى اين معنا بهدستداد؛ زيرا بزرگان اخبارى، اختلافات بسيارى دربارۀ ادّله دارند كه باعث دشوارى تعريف اين مكتب مىشود. برخى از آنان، حجّيت ظواهر قرآن را پذيرفتهاند و بعضى ديگر، پس از متشابه دانستنِ تمام قرآن، بر اين گماناند كه ظاهر قرآن فقط به وسيلۀ روايات، محكم مىگردد. چنان كه خواهيم ديد، اختلافات آنها در پايبندى به اصول عمليه، جايگاه عقل و ديگر مباحث نيز كمتر از اين نيست. اين گوناگونى، از آنروست كه اخباريگرى در واقع، شامل طيفهايى از ضعيف تا قوى است و اگر تعريف، به گونهاى باشد كه طرف افراطى يا قوى طيف را به درستى نمايان كند، شامل مراتب پايينتر نخواهد شد. براى نمونه، يكى از نويسندگان معاصر، «بدگويى از اصوليان» را يكى از پنج ويژگىِ اصلى اخباريان دانسته كه در اين صورت، اخباريان، گروهى انگشتشمار همچون ميرزا محمّد اخبارى خواهند شد و اين، با تاريخ سدههاى اخير، ناسازگار است.