جام مرصع
978-600-5321-98-2
جدید
موجودی این محصول مجددا باید بررسی شود جهت درخواست لطفا نام کتاب را به شماره 5900-052-0902 پیامک کنید
کتاب جام مرصع - شروح حدیث حقیقت - بیست و هفت شرح از علما و عرفا و حکما بر حدیث حقیقت امام العرفا و سیدالحکما امام امیرالمومنین علی (ع)
تصحیح و توضیحات: سید محمود طاهری
این کتاب شامل «مقدمه و دو بخش شروح کامل و پاره شرح» علما و عرفا و حکیمان در رابطه با شرح و توضیح حدیث حقیقت که کمیل بن زیاد آنرا از حضرت امیرالمؤمنین سؤال کرده بود، می شود.
با خرید این محصول شما 90000 امتیاز وفاداری دریافت می کنید.
آثار مرتبط
مشخصات
قطع: | وزیری |
نوع جلد: | سلفون |
شابک: | 978-600-5321-98-2 |
ناشر: | انتشارات آیت اشراق |
نوع کاغذ: | معمولی |
نویسنده: | سید محمود طاهری |
تعدادصفحات: | 688 صفحه |
نوبت چاپ: | اول |
سال انتشار: | 1392 |
وزن: | 1250g |
زبان: | فارسی |
توضیحات
درباره کتاب:
این کتاب شامل «مقدمه و دو بخش شروح کامل و پاره شرح» علما و عرفا و حکیمان در رابطه با شرح و توضیح حدیث حقیقت که کمیل بن زیاد آنرا از حضرت امیرالمؤمنین سؤال کرده بود، می شود.
در بخشی از مقدمه این کتاب در معرفی کمیل بن زیاد میخوانیم: «درباره والایی جایگاه معنوی کمیل همین بس که او از اصحاب سرّ امیرالمؤمنین علیهالسلام بوده است و او کسی است که دعای مشهور کمیل به او منسوب است.
متن کامل حدیث حقیقت در اول کتاب آمده که: «کمیل بن زیاد از علی علیهالسلام پرسید: حقیقت چیست؟ فرمود: ای کمیل ترا با حقیقت چه کار؟ گفت: آیا من رازدار تو نیستم؟ فرمود: چرا، ولکن از آنچه از من سرازیر میشود، تراوشی به تو میرسد. گفت: آیا چون تویی، پرسشگر خود را ناامید میکند؟ فرمود: حقیقت، پرده برداشتن از انوار جلال الهی است، بیآنکه اشارهپذیر باشد. گفت: بیشتر بفرما. فرمود: حقیقت، نابودی موهوم و آشکاری معلوم است. گفت: بیشتر بفرما. فرمود: ازمیان برداشتن حجابها و چیرگی سرّ است. گفت: بیشتر بفرما. فرمود: جذب احدیت است، صفت توحید را. گفت: بیشتر بفرما. فرمود: نوری است که از بامداد ازل میتابد و پرتوهایش بر پیکرههای توحید پدیدار میشود. گفت: بیشتر بفرما. فرمود: چراغ را خاموش کن، که بامداد دمیده است.»
درباره حدیث حقیقت در بخش دیگری از این مقدمه نوشته شده: «جوهره عرفان از جنس راز است، مگو و ناگفتنی. بنابراین هیچگاه به بیان نمیآید و لفظ نمیپذیرد. بنابراین، عرفان در مراتب ژرف خود، امری است نهانی و لطیفهای است پنهانی که به تعبیر مولوی از نهان میرسد. بدیهی است که در این راستا زبان، ناتوان از بازتاب آن و الفاظ، ناتمام از تصویر آن میباشد. از این رو میبینیم که با شنیدن حدیث حقیقت چیز چندانی بهره سالک نمیشود، چراکه همه آنچه را که برای تبیین حقیقت در این حدیث میبینیم، سخنان نمادینی، بیش نبود. در واقع، آنچه که حضرت علی علیهالسلام به کمیل فرمود، آدرس حقیقت بود، نه خود حقیقت، چرا که حقیقت را نمیتوان شنید، بلکه باید دید و آنرا نمیتوان به کسی گفت، بلکه باید به او الهام نمود.»
بخش اول شروح «علامه حلی، عزالدین محمودبن علی نطنزی کاشانی، کمال الدین عبدالرزاق کاشانی، سیدحیدر آملی، کمالالدین حسین بن حسن خوارزمی، ابن همام شیرازی ، شمسالدین محمد لاهیجی، خواجه محمد دهدار، سید نعمتالله جزایری، آقاجمال خوانساری، ملانظر یلانی، محمدعلی بن محمد حسین خلخالی، مظفر علیشاه (میرزا محمدتقی کرمانی)، ملاهادی سبزواری، ملاعبدالله مدرس زنوزی، سیدصدرالدین کاشف دزفولی، سیدمحمدباقر امامی نجفی دهکردی، محمدبن سلیمان تنکابنی، میرزا مهدی آشتیانی، حکیم مهدی الهی قمشهای، علامه میرزا قاسم علی اخگر حیدرآبادی و سید جلالالدین آشتیانی» در رابطه با حدیث حقیقت است.
سید نعمتالله جزایری در شرح این حدیث نوشته است: «و اما این سخن آن حضرت که فرمود: مالک و الحقیقة، میتوان منظور از حقیقت را، حقیقت توحید معنا نمود، و این معنا از برای پرسش، سزاوارتر است. و رواست که مقصود از حقیقت را حقیقت باری بدانیم، و چه بسا این معنا با فرازهای بعدی سخنان آن حضرت، سازگارتر است. و این سخن به این معناست که تو ای کمیل مکلف بر آگاهی از آن نیستی، چرا که عقول افرادی همانند تو، نخواهد توانست بدان راه یابد. و مقصود از این سخن آن حضرت که فرمود: ولکن اخاف ان یطفح علیک... این است که این خوف وجود دارد که سخنان من، همه قلب تو را فرا گیرد و تو را در دریای حیرت غرق سازد، و موجب شود که تو از دارالغرور (عالم دنیا) به دارالسرور (جهان ابدی) منتقل شوی، چنان چه این قضیه درباره یکی از صحابه حضرت علی علیهالسلام به نام همام اتفاق افتاد، که وقتی آن حضرت در پاسخ پرسش او که پرسید: پرهیزکاران را برای من، توصیف نما، پرهیزکاران را توصیف نمود، همام در پایان سخنان حضرت علی علیهالسلام صیحهای زد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.»
در کنار عارفانی که حدیث حقیقت را به طور کامل شرح کردهاند، بزرگانی نیز بودهاند که به برخی از فرازهای این حدیث شریف اشاره کرده، نکاتی در اینباره گفتهاند. این نکات، یا به شکل شرحی کوتاه بر برخی از فرازهای این حدیث میباشد، و یا به صورت استنادی است که این بزرگان پس از بازگویی سخنی عرفانی آورده اند، این بزرگان عبارتند از: «مؤیدالدین جندی، محمدداوود قیصری رومی، ابن ابی جمهور احسائی، شیخ احمداحسائی، ملاهادی سبزواری».
از ملاهادی سبزواری افزون بر شرح کامل حدیث حقیقت، شرحی کوتاه نیز بر بخش اندکی از حدیث حقیقت، وارد شده است. این شرح که به عنوان حاشیه ایشان بر این عبارت ملاصدرا: والله متجل بجمیع الاسماء فی جمیع المقامات و المراتب، آمده است، ملاهادی در این باره آورده است: «بلکه محل جلوهها، در اسماء، ذاتی میباشد، چنانچه حکم هر آینهای این است که با تصویری که در آن است متحد است، چرا که آینه، پشت تصویری که در آن دیده میشود، امکان بروز و ظهور ندارد و بدینگونه این آینه به وسیله تصویرش، محجوب میشود و در حجاب میماند.»